شاید هرکدام از ما بارها در گذر از بزرگراه شهید چراغچی چشممان به تابلو آبیرنگ آسایشگاه معلولین شهید فیاضبخش (عبدالله هنری) خورده باشد. در تصور ما این آسایشگاه با کمک خیران و مسئولان بهراحتی پاگرفته است، غافل از اینکه بانیان آسایشگاه فیاضبخش برای اینکه این مرکز سرپا شود چه مرارتهایی که ندیدهاند. خیرانی که اگرچه نامی از آنها برده نشدهاست، برای به آسایش رسیدن معلولان شهرمان قدمهای بزرگی برداشتهاند.
بیستوپنجم تیر در تقویم رسمی کشور ما «روز بهزیستی» نامگذاری شده است. این روز بهترین و مناسبتترین فرصت برای نامبردن از آنهایی است که درراستای کمک به معلولان، حرکتی را آغاز کردهاند که نتیجهاش، نهتنها زندگیبخشی به انسانهای رهاشده در پیله تنهایی خویش است؛ بلکه از میان همانها شخصیتهای فرهیختهای بالیدهاند که امروز افتخار شهر و حتی در میادین بینالمللی باعث سربلندی کشورمان شدهاند.
حرکتی که در اواخر دهه30 مرحوم دکتر محمد ارسطوپور، رئیس وقت درمانگاه شماره 2شهرداری(بیمارستان دکترشیخ) و رئیس وقت جمعیت شیر و خورشید(هلال احمر)، مرحوم عبدالله هنری، از تاجران بزرگ فرش بازار مشهد، و جمعی دیگر از خیرین آغاز کردند.
نتیجه این حرکت به احداث آسایشگاه 8هکتاری و مجهز معلولین فیاضبخش(مرحوم عبدالله هنری) ختم شد؛ مجموعهای با فعالیتهای گسترده درمانی، خدماتی و... برای معلولانی که به اقرار خودشان تا پیش از حضور در آسایشگاه، خوردن و خوابیدن و درانتظار مرگ نشستن، تنها کاری بود که به آن عادت کرده بودند، اما امروز در این مجموعه در سایه حمایت خیران کار میکنند، درس میخوانند، ورزش میکنند و خوش میدرخشند. این آسایشگاه در محله نوید در بولوار فیاضبخش قرار گرفته است.
در جستوجوی ما در مرکز اسناد و مطبوعات آستان قدس رضوی، سند درخوری که مشخصا به آسایشگاه فیاضبخش یا نام عبدالله هنری اشاره کرده باشد، به دست نیامد. اما در بخش آرشیو مجلات و روزنامههای مرکز پژوهشهای آستانقدس رضوی ، در شماره55 (بهمنماه1389) مجله «صنعت و کارآفرینی» مختصری به تاریخچه آسایشگاه فیاضبخش اشاره شده است. در این مجله آمده است:
«سالهای 1338 تا 1340 به همت شادروان محمدطاهر بهادری و زندهیاد دکتر محمد ارسطورپور نخستین تشکل معلولین پدید آمد. مرحوم عبدالله هنری که براثر سانحه تصادف قطع نخاع و معلول شده بود، بهسراغ آن بزرگان آمد که توانستند با دریافت زمینی در محل فعلی به مساحت 8هکتار از آستان قدس رضوی و با تلاش هنری با ایجاد خوابگاه و بخش کوچک اداری، آن را به بهرهبرداری برسانند.»
در ادامه بهسراغ یاور مجیدی، نوه دختری دکتر محمد ارسطوپور، میرویم. دکتر یکی از بانیان آسایشگاه فیاضبخش است. آقایاور از نوانخانهای میگوید که روزگاری جنب بیمارستان دکتر شیخ قرار داشت و اکنون کانون حمایت از زندانیان مشهد شده است؛ نوانخانهای که در آن، علاوهبر افراد بیخانمان و معلول، مبتلایان به جذام هم نگهداری میشدند؛ «پدربزرگم، دکتر محمد ارسطوپور، در دهه30 ضمن داشتن مقام ریاست درمانگاه شماره2 شهرداری(بیمارستان دکتر شیخ)، ریاست جمعیت شیروخورشید(هلال احمر) را هم عهدهدار بودند.
همجواری نوانخانه شهرداری با درمانگاه سبب شده بود پدربزرگم که مرد نیکاندیش و خیرخواهی بود، برای مداوای ساکنان آن نوانخانه به آنجا سرکشی کند. وضعیت بغرنج بینوایانی که در آنجا زندگی میکردند، بهخصوص افراد معلول و نابینا، سبب شد پدربزرگم جلسهای با اعضای هیئتمدیره وقت نوانخانه برگزار کنند و برای ساماندهی وضعیت آنجا پیشقدم شوند.»
همجواری نوانخانه شهرداری با درمانگاه سبب شده بود پدربزرگم که مرد نیکاندیش و خیرخواهی بود، برای مداوای ساکنان آن نوانخانه به آنجا سرکشی کند
جداسازی معلولان، مبتلایان به جذام و افراد دارای بیماری واگیردار، نخستین اقدام ارسطوپور بود. به گفته مجیدی، پدربزرگش تعدادی از کادر درمان و پرستاران بیمارستان دکترشیخ را با هزینه خودش به آن نوانخانه فرستاد تا به پرستاری از بیماران و معلولان بپردازند.
آنها معلولان را به فضایی مجزا انتقال دادند و به این ترتیب بخش معلولان از نوانخانه جدا شد و راهاندازی آسایشگاه خاص معلولین در سال1338 کلید خورد؛ «با گذشت زمان و باتوجهبه کوچکبودن محل نگهداری معلولان، با تلاشهای دلسوزانه پدربزرگم، زمینی ازسوی آستان قدسرضوی برای احداث آسایشگاهی مخصوص معلولان اختصاص یافت. این آسایشگاه با کمک دولت وقت و خیرین در سال1350 به بهرهبرداری رسید.»
آنطورکه آقایاور به نقل از پدربزرگش تعریف میکند، وضعیت نوانخانهای که معلولان در آن نگهداری میشدند، درکنار افراد بیخانمان و بینوا، بسیار اسفناک و غیربهداشتی بود. سال1332 بیماری وبا در مشهد شایع شده بود و دکترارسطوپور مدیریت گروه کنترل وبا را به عهده داشت. او سعی کرد این بیماری در نوانخانه کنترل شود.
روزی که قرار به جابهجایی و انتقال آسایشگاه از نوانخانه به مکان جدید بود، برای انتقال معلولان و تجهیزات از نیروهای ارتش کمک گرفته شد؛ حدود 200،250نفر که بیشترشان توان حرکت نداشتند، بههمراه 200تخت و دیگر وسایل و لوازم. 20اسفند1350 کوچه درمانگاه شماره2 شهرداری در محله دروازهقوچان در قرق کامیونهای ارتش بود.
نام عبدالله هنری سالهاست که درکنار نام فیاضبخش خوش درخشیده است. او یکی از مهرههای اثرگذار در شکلگیری جایی است که همه ما امروز به نام آسایشگاه فیاضبخش میشناسیم.
دختر مرحوم عبدالله هنری تعریف میکند: «پدرم تاجر فرش بود. سال1335 در تصادفی دچار قطع نخاع شد. ایشان یکسال در کشور بلژیک تحت درمان قرار گرفت. اگرچه درمان جسمی بینتیجه بود، آموزشها به لحاظ روحی و قبول شرایط چنان تأثیر مثبتی روی پدرم گذاشته بود که با خودش عهد بست بعداز بازگشت به کشور، آموختههایش را با کسانی که دچار معلولیت هستند، به اشتراک بگذارد.
ازهمینرو وقتی محمدطاهر بهادری، مدیرعامل نوانخانه، و یکی از اعضای هیئتمدیره آسایشگاه به پدرم پیشنهاد مدیریت داخلی آنجا را دادند، با آنکه آن زمان تازه نمایندگی یکی از شرکتهای معروف را قبول کرده و بسیار پرمشغله بودند، بهخاطر کمک به معلولان این مسئولیت را پذیرفتند.»
با خودش عهد بست بعداز بازگشت به کشور، آموختههایش را با کسانی که دچار معلولیت هستند، به اشتراک بگذارد
به گفته شادی هنری، پدر برای ساماندهی وضعیت نوانخانه شهرداری و احداث آسایشگاه فیاضبخش فعلی از جان مایه گذاشت؛ «او باوجود معلولیت و شرایط سخت جسمانی 24ساعت شبانهروز پیگیر کار ساکنان نوانخانه بود. سپس پیگیر زمینی شد که ازسوی آستان قدس رضوی برای احداث آسایشگاه دراختیار هیئتامنا قرار داشت؛ در نوانخانه در کنار دفتر نگهبانی، اتاقی برای خودش درست کرده بود و بسیاری از شبها هم در همان اتاقک میخوابید. پدرم آنقدر روی هدفش متمرکز شده بود که به وضعیت جسمانی خودش بیتوجه بود، طوری که درست چند ماه قبل از افتتاح آسایشگاهی که بنا بود مدیرعاملی آن را به عهده بگیرد، در چهلوهفتسالگی فوت کرد.»
او اینطور ادامه میدهد: «پدر بسیار اهل ادبیات و شعر بود. خودش هم گاهی شعر میسرود. در سفری که یکی از درباریان به مشهد داشت، پدر در ستاد استقبال از آن شخص در مراسم حاضر شد و شعری را که سروده بود خواند، اما وقت اهدای صله(هدیه) گفت من برای خودم هیچ نمیخواهم. بعد ماجرای زمین آستان قدس و ساخت آسایشگاه معلولان را مطرح و تقاضای مساعدت کرد. او با دست پر از آن مجلس برگشت؛ یکمیلیون و 600هزار تومان در اواسط دهه40 که با آن کلنگ زمین آسایشگاه زده شد.»
به گفته دختر هنری، وی بارها به مدیران، رؤسای ادارات و سازمانها، لشکریها و کشوریها و... نامه نوشت و برای بازدید از مجموعهای که برای معلولان شهر آماده شده بود، از آنها دعوت کرد؛ «هر روز روزنامهها را ورق میزد؛ اگر انتصاب جدیدی صورت گرفته بود، دست به قلم میشد تا هم تبریکی بگوید و هم فرد تازهمنصوب را برای بازدید از آسایشگاه دعوت و از این طریق خیران را جذب کند. نشستنهای متمادی و طولانی برای اویی که از دو پا معلول بود و ویلچرنشین، عاقبت کار دستش داد و براثر نارسایی کلیوی و زخم بستر درست چند ماه قبل از افتتاح آسایشگاه فیاضبخش به رحمت خدا رفت.»
دکتر محمدعلی فیاضبخش، پزشک ایرانی، نخستین رئیس سازمان بهزیستی ایران و از اعضای کابینه محمدعلی رجایی بود که در بمبگذاری در دفتر حزب جمهوری اسلامی در تیرماه 1360 به شهادت رسید و چند ماه پس از آن نام آسایشگاه عبدالله هنری به شهید فیاضبخش تغییر یافت.
به گفته معلولان آسایشگاه فیاضبخش که حالا سن و سالی از آنها گذشته، تا قبل از ورود دکتر ارسطوپور و تیم همراهش ازجمله آقای هنری و دیگر خیران، دنیای آدمهای داخل نوانخانه، شمردن روزها بود و درانتظار مرگ نشستن؛ اینکه صبح نگاه کنند پارچه سفید روی صورت کدامیک از هماتاقیها کشیده میشود. با حضور افراد نامبرده، هم شرایط در نوانخانه بهبود مییابد و هم شرایط ساخت آسایشگاه فعلی فراهم میشود.
بالاخره سال1350 آسایشگاه فیاضبخش افتتاح میشود.طبق مستنداتی که در اختیار ولینجفپور است، نخستین جلسه هیئتمدیره بخش معلولان نوانخانه در تاریخ3/3/1343 با حضور دکتر علی شهرستانی، مهندس سیدجواد شهرستانی، محمدطاهر بهادری، عبدالحسین آموزگار، دکتر ارسطوپور و... شکل میگیرد. پس از تشکیل هیئتمدیره و مشخصشدن چارچوب قانونی آسایشگاه، اعضا به این نتیجه میرسند که بهسبب مشغلههای بسیاری که دکتر ارسطوپور داشت، از شخص دیگری برای مدیریت بخش معلولان نوانخانه دعوت کنند.
دنیای آدمهای داخل نوانخانه، شمردن روزها بود و درانتظار مرگ نشستن؛ اینکه صبح نگاه کنند پارچه سفید روی صورت کدامیک از هماتاقیها کشیده میشود
ولی نجفپورچنار که زمستان سال54 در چهاردهسالگی از یکی از شهرهای شمالی کشور به آسایشگاه فیاضبخش آورده میشود، درحالیکه اصلا سواد خواندن و نوشتن نداشته است، در همین آسایشگاه کارشناسیاش را میگیرد و سالهاست بهعنوان یکی از کارمندان فعال این مجموعه خدمت میکند. او خاطرات زیادی از این 47سال حضور در آسایشگاه دارد؛ «خیران و بانیان آسایشگاه آدمهای دوراندیشی بودند.
آنها به آینده معلولان هم فکر میکردند و میخواستند انسانهایی تربیت کنند که بتوانند در جامعه همانند انسانهای عادی حاضر شوند؛ به همین دلیل از رؤسای وقت آموزشوپرورش تقاضا کردند معلمی برای مجموعه بفرستند. خانم وزیرینامی برای اولینبار برای تدریس به این آسایشگاه آمد. آموزش به معلولان ابتدا بهصورت بالینی و تختبهتخت انجام میشد.
چند سال بعد یکی از بانوان خیر مشهدی به نام خانم کوشافر که همسرش یکی از صاحبمنصبان بود، در بازدید از این مجموعه با دیدن وضعیت تحصیلی بچهها از همسرش خواست ازطریق رئیس وقت آموزشوپرورش به فکر ساخت یک مدرسه در آسایشگاه باشد. به این ترتیب در سال1351 مدرسهای شامل یک اتاق، درکنار بخش اداری ساخته شد و عبدالله هنری نام گرفت و سالها فعالیت میکرد. با تغییر سیاستهای آسایشگاه، از سال تحصیلی 1392-1393 تا اکنون بچهها به مدارس عادی میروند و آنهایی که دارای شرایط خاص هستند به مدارس استثنایی خارج از آسایشگاه فرستاده میشوند.»
وجود بوستان و فضای سبز برای گذران اوقات فراغت، یکی از آرزوها و خواستههای آدمهایی بود که در چهاردیواری محبوس بودند و دلشان سرسبزی و طراوت میخواست. تنها سرسبزی آسایشگاه، زمین سیفیکاری پشت ساختمانها بود که امکان حضور همه معلولان در آن فراهم نبود.
در نخستین روز بهار سال1382 شهردار وقت، احمد نوروزی، در بازدید از آسایشگاه فیاضبخش، با شنیدن این درخواست، همانجا دستور احداث فضای سبز و بوستانی در آن مکان را داد. برای این دستور ضربالاجل تعیین شد؛ بهاینترتیب از فردای روز بازدید، کار آغاز شد و تا روز سیزدهم فروردین، بوستان سبز شده بود.
تنها سرسبزی آسایشگاه، زمین سیفیکاری پشت ساختمانها بود که امکان حضور همه معلولان در آن فراهم نبود
بلافاصله گلکاری و درختکاری هم شروع شد و به پاس نگاه مهربانانه شهردار وقت، بوستان، «نوروزی» نام گرفت؛ فضایی سرسبز که در روحیه ساکنان این خانه بسیار اثرگذار بوده و هست. از همان سال تا الان، همه خدمات مرتبط با فضای سبز بوستان نوروزی، از کاشت گل و هرس تا آبیاری درختان را خود شهرداری متقبل شده است.
نجفپور که در واحد مشارکتهای آسایشگاه فعالیت میکند، نزدیک به نیمقرن در این مجموعه زندگی کرده است. او درباره داستان کلینیک دندانپزشکی آسایشگاه که به گفته خودش منحصربهفردترین کلینیک دندانپزشکی ویژه معلولان در ایران است، میگوید: «سال1358 ریاست دانشکده دندانپزشکی مشهد را دکتر علی حدادیان عهدهدار بود.
ایشان برای درمان دندانهای معلولان بستری در آسایشگاه، یک یونیت دندانپزشکی را به یکی از اتاقهای اینجا منتقل کردند. خود دکتر حدادیان روزهای جمعه با چند تن از دانشجویانشان برای پرکردن دندانهای پوسیده معلولان به اینجا میآمدند. آنهایی هم که نیاز به جراحی و خدمات بیشتر داشتند، برای درمان به دندانپزشکی خود دانشکده منتقل میشدند.
با احداث کلینیک دندانپزشکی معلولین در سال 1388 و حضور افتخاری دندانپزشکان شهر برای خدمت به افراد بستری در این آسایشگاه، نخستین کلینیک تخصصی دندانپزشکی ویژه معلولان راهاندازی شد. این کلینیک 120دندانپزشک افتخاری دارد که نهتنها به معلولان آسایشگاه، که درصورت نیاز سرتاسر کشور، خدمات درمانی میدهد.»
در ادامه این گزارش برای گفتوگو با مدیر روابط عمومی این مجموعه به ساختمان اداری شماره2 آسایشگاه میرویم؛ جایی که تا چند سال قبل، مدرسه عبدالله هنری بوده است. سیدهحشمت نبوی میگوید: «این مجموعه بعد از انقلاب تا مدتی دولتی اداره میشد. از شهریور۱۳۸۰ براساس نظر شورای مشارکتهای مردمی آسایشگاه به هیئت مدیره واگذار شد و معتمدان شورای مشارکتهای مردمی بهعنوان اعضای هیئتمدیره انتخاب شدند.
این هیئت در نخستین گام، اقدام به تشکیل کمیتههای هشتگانه کرد؛ کمیتههای روابط عمومی، آموزش، ورزش، مشارکتها، یاوران، بهداشت و درمان، فنیوعمران، دندانپزشکی که امور اجرایی را طراحی میکنند و بعداز تأیید هیئتمدیره اجرا میشود.»
راهی را که دکتر محمد ارسطوپور و عبدالله هنری شروع کردند، خیرانی دیگر، نهتنها از مشهد، که از سرتاسر ایران و حتی خارج از ایران ادامه دادند و یکی از دلایل جذب زیاد خیران و کمک به این مجموعه اقامتیدرمانی است.
بهعنوان مثال مسجد بزرگ و باشکوه امامهادی(ع) و آشپزخانه بهداشتی و بزرگ اینجا توسط خیران تهرانی و شرکت فرش مشهد، استخر و مرکز هیدروتراپی مجهز ویژه معلولان با حمایت یک خیر کویتی، شرکت فرش مشهد و شرکت نگین، سلفسرویس ویژه کارکنان و معلولان ازسوی شادروان شکرالله یغمایی، حمام ویژه آقایان، کلینیک زخم بستر و بوستان بههمت شهرداری و شوراییهای این شهر و... بنا شد.»
نبوی از درخشش معلولانی میگوید که با حمایت خیران و دلسوزانشان در مجموعه آسایشگاه فیاضبخش با همه کاستیها موفق به ادامه تحصیل تا مقطع کارشناسی و کارشناسی ارشد و حتی دکتری شدهاند؛ ازجمله خانم دکتر ملیکا نوروزیان که از نوزادی در این آسایشگاه بود تا زمانیکه ادامه تحصیل داد و موفق به کسب مدرک دکترای خود شد و اکنون در استانداری مشغول به کار است.
***
1332
شیوع وبا در مشهد و سعی در کنترل آن در نوانخانه
1338
جداسازی بخش نگهداری از معلولان از نوانخانه
1343
برگزاری نخستین جلسه هیئتمدیره بخش معلولان نوانخانه
1350
بهرهبرداری از آسایشگاه عبدالله هنری در 8هکتار
1351
ساخت مدرسه در آسایشگاه
1358
شروع به کار بخش دندانپزشکی معلولان با یک یونیت
1360
تغییر نام آسایشگاه عبدالله هنری به شهید فیاض بخش
1382
احداث بوستان «نوروزی» در آسایشگاه
1389
افتتاح بخش ویژه دندانپزشکی
1392
فرستادن دانشآموزان معلول به مدارس شهر برای تحصیل
به گفته دختر عبدالله هنری، پدر شب تا صبح به مدیران، لشکریها و کشوریها و... نامه مینوشت و برای بازدید از مجموعه درحال ساخت فیاضبخش از آنها دعوت میکرد.